ذیل یادداشت «جنایت های ...(؟!)» نظر زیر رسیده بود که جواب آن قدری مفصل شد و ترجیح دادم در قالب یادداشتی جدید به آن جواب دهم تا از نظرات دیگران هم بهره مند شوم.

دوست من مهم اینه که ما الان چی داریم

حرفهای خنده دار میزنی  مردم «البته اگه همه مردم شما نباشید»و از جمله من اگه جرءت داشتیم تو اینترنت و بطور ناشناس پیغام نمیگذاشتیم

تو فکر میکنی اگه یکی مثل من، تو جامعه بخواد اعلام مخالفت کنه میتونه ازادانه زندگی کنه ؟اصلا تریبونی داره؟ما که اصلا زندانی سیاسی و افرادی که مثلا تحت عناوین کذایی مجرم امنیت ملی اسیرند نداریم !!!!!!!!!!!!!!

جوونای ما رو تو خیابونها نمیگیرند  کتک نمیزنند اگه هم هست همشون اوباشند !!!!!!!!!!!!!!چون مو هاشون بیرونه و اقایون میگن باید تو باشه.

دوست عزیز واسه خودتون میبرید و میدوزید به مردم هم میگید باید بپوشید چون ما میگیم.هیچ مخالفی هم نباشه.

دوست من میدونم میخوای مثل همیشه که شماها کم میارید بگی خط قرمز ولی بابا خط قرمزتون داره ملت رو خفه میکنه

بازی بسه فقط بدونید به فرموده اون جناب کفر موندنیه ولی ظلم نه

---------------------------------------------------------------------------------------------
به نام خدای سبحان و با سلام.

1- دوست من! ما که الان با تلاش متخصصان خودی، به انرژی هسته ای دست پیدا نکردیم؟!
این همه توسعه راه ها و ساخت جاده در کشور نداشتیم؟!
ما که با احداث صدها خانه بهداشت، خدمات بهداشتی را در روستاهای اقصا نقاط کشور گسترش ندادیم؟!
ما که اصلاً سدسازی و احداث صدها کارخانه و افتتاح صدها پروژه عمرانی و ... در کشور نداشتیم؟!
ممکن است در برخی موارد ایراداتی وجود داشته باشد و بعضاً اتلاف هزینه و معطل ماندن پروژه و سوء استفاده مالی و ... شده باشد، ولی بالاخره خودمان کشورمان را ساختیم و این بهتر از این است که بیگانگان بیایند کشورمان را بسازند و کلی باج و امتیاز بگیرند و سرنوشت و مقدرات کشورمان را رقم بزنند، هرچند که فعالیت های عمرانی آنان از هر جهت صد در صد موفقیت آمیز باشد.
نمی بینید امروز مقامات آمریکایی راه افتاده اند در کشورهای اروپایی و آن ها را می ترسانند که برد موشک های ایران به اروپا می رسد و ما باید برای شما سپر موشکی درست کنیم؟
راست و دروغش را کاری ندارم، منظورم این است که چقدر ما پیشرفت کردیم و چقدر سطح دید آن ها تغییر کرده و دشمنان قدرت ما را باور کردند، این در حالی است که زمانی در دوران جنگ تحمیلی، سیم خاردار به ما نمی دادند یا نمی گذاشتند به دستمان برسد تا بتوانیم از خودمان دفاع کنیم. 

2- اگر شما جرأت نداشتید و در محیط مجازی اینترنت بطور ناشناس پیغام گذاشتید، خیلی ها جرأت داشتند و در محیط واقعی بطور کاملاً شناس اعلام مخالفت که چه عرض کنم، هتاکی و دهن کجی کردند و اکثر آن ها الان دارند آزادانه زندگی می کنند(مانند آن ها که در 16آذر چند سال گذشته در تالار علامه امینی دانشگاه تهران، آقای خاتمی را هو کردند، یا آن ها که در 16 آذر همین سال گذشته جلوی رئیس جمهور و در میان خیل طرفداران ایشان، جلوی دوربین تلویزیون، عکس آقای احمدی نژاد را آتش زدند یا ...) بعضی ها هم اگر بازداشت شدند، پس از مدت کوتاهی مورد عفو قرار گرفتند و آزاد شدند(مانند برخی دانشجویان بازداشت شده که در برپایی غائله 18 تیر سال 78 نقش داشتند) و معدود افرادی هم اگر زندانی سیاسی هستند واقعاً وضعیت خنده داری(خنده دارتر از حرف های من) دارند. آخر در کدام کشور آزاد، فردی که زندانی سیاسی است، طرفداران او می توانند آزادانه در روزنامه ای با مجوز نظام حاکم بر آن کشور، با چاپ عکس و خبر و مقاله و مصاحبه با او، قهرمان سازی کنند؟ کجا نظام حاکم در آن کشور اجازه می دهد کتاب هایی که این زندانی سیاسی نوشته و مملو از داستان پردازی و ایراد اتهام و تمسخر مسؤولین رده بالای نظام است، منتشر شود و به چاپ دوازدهم و سیزدهم برسد؟  و مضحک تر و خنده دارتر اینکه یک دفعه می بینی این به اصطلاح زندانی سیاسی دربند(!) سر از خارج کشور در آورده و دارد برای این نظام شاخ و شانه می کشد!!!!!!!
این وضعیت آنقدر خنده دار است که خود طرفدارانش هم اعتراف می کنند و وقتی به همراه برخی اعضاء دفتر تحکیم وحدت به اردوی بازدید از لبنان رفتم و از بازداشتگاه خیام درمناطق آزاد شده جنوب لبنان بازدید کردیم، می گفتند: «بابا انصافاً زندان اوین برای اکبر گنجی هتل است!»  

3- بالاخره هر جامعه ای هنجارهایی دارد و شکستن آن هنجارها هزینه دارد. کسی که با چشم چرانی و متلک پرانی و طرز پوشش به قصد جلب توجه و تحریک جنس مخالف، ایجاد مزاحمت برای نوامیس مردم، دوپس دوپس کردن در خیابان و خرد کردن اعصاب مردم و ... هنجارهای اخلاقی جامعه را زیر پا می گذارد، باید هم هزینه برهم زدن امنیت اجتماعی و روانی و اخلاقی را بپردازد، منتهی چه این افراد و چه کسانی که به دلائل واهی و یا بی دلیل بازداشت می شوند، باید حقوق شهروندی خود را بشناسند و اجازه ندهند که به نا حق با آن ها رفتار شود.
خود مرا چند سال گذشته به جرم دویدن در خیابان گرفتند بردند کلانتری و آن جا دیدم جوان هایی را گرفته اند که جرمشان صرفاً راه رفتن در خیابان بود و تأسف آورتر اینکه این جوانان مانند سیب زمینی کوچکترین اعتراضی هم نمی کردند و حقوق خود(تفهیم اتهام) را مطالبه نمی کردند  ولی من اعتراض کردم و با سماجت حق خود را مطالبه کردم، آن ها هم از ترس اینکه مبادا دیگران را تحریک به اعتراض کنم، مرا زود آزاد کردند و بعداً فهمیدم که بقیه را تا ساعت 4 بعد از ظهر نگه داشتند و بعد بردند مرکز و از آن ها تعهد گرفتند.
چند سال بعد که سردار قالیباف فرمانده نیروی انتظامی شد و سامانه 197 را راه انداخت، در یک همایش دانشجویی پشت تریبون رفتم و در حضور او این قضیه را تعریف کردنم و اتفاقاً ایشان هم در جواب، قضیه ای را تعریف کرد که خودش به صورت ناشناس جایی رفته بود و او را بازداشت کرده بودند و از ما می خواست که سامانه 197 را برای شکایت از رفتار و تخلفات نیروهای انتظامی حتماً امتحان کنیم، پس از آن هم هر بار شکایت و اعتراضی از رفتار نیروهای انتظامی داشتم و با این شماره تماس گرفتم، در اولین فرصت رسیدگی کردند. 

4- فرمودید «خط قرمزتون داره ملت رو خفه میکنه» این هم از اون حرف ها و ادعاهای عجیب و غریبه.
  یعنی اگر ما اجازه دهیم هر آدم گمراهی با انتشار مطالب وهن آلود، ائمه اطهار (علیهم السلام) را هتک کند و احساسات پاک مذهبی مردم را جریحه دار کند، ملت نفس راحتی می کشد؟
اگر اجازه دهیم هر آدم شکاکی که تخصصی در دین شناسی ندارد یا شبهاتی برایش حل نشده، به جای اینکه شبهه خود را در حوزه های آکادمیک مطرح کند و یا با افراد متخصص در میان بگذارد، بیاید شک و دودلی خود را در جامعه سرایت دهد و ایمان توده های مردم را متزلزل کند و مردم را از ساحل یقین به گرداب شک و شبهه بکشاند، آن وقت دیگر ملت از خفگی رهایی می یابند و نفس راحتی می کشند؟
اگر اجازه دهیم هر کسی به راحتی، بدون هزینه و به دلائل واهی، مایه عزت و اقتدار و اعتبار نظام را هتک کند، آن وقت دیگر امنیت کامل برقرار می شود و ملت دیگر خفه نمی شوند؟
این همه که در زمان حاکمیت اصلاح طلبان در روزنامه ها کفرگویی کردند، راجب پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) مطالب وهن آلود منتشر کردند، به امام و رهبری جسارت کردند، اقتدار نظام را در هم شکستند، به اعتبار نظام لطمه زدند و ... مشکل ملت حل شد و حسابی کیف کردند؟
اگر چنین بود پس چرا دوباره به آن ها رأی ندادند؟
اصلاً ملت اگر این نظام را قبول ندارند، چرا در انتخابات شرکت می کنند؟ برای اینکه شناسنامه هایشان مهر بخورد و از برخی حقوق اجتماعی محروم نشوند؟ پس چرا رأی سفید نمی اندازند که هم شناسنامه شان مهر بخورد و هم مخالفتشان را با این نظام اعلام کنند؟ دیگر نمی خواهد به من بگویی که رأی گیری آزاد و مخفی نیست و یا آنچه که مردم روی برگه ها می نویسند، از صندوق ها بیرون نمی آید، چون خودم بارها ناظر انتخابات بودم و برای شمارش آرای مردم، رنج و سختی و بی خوابی کشیدم و می دانم که چه تعداد معدودی رأی سفید انداختند و یا لاطائلات نوشتند.

5- جواب جمله آخرتان را هم إن شاء الله ذیل جواب نظر بعدی تان(راستی وقتی ما ...) می آورم.

موفق باشید.